نتایج جستجو برای عبارت :

افسون ریاضیات

رمان همسایه‌ی پری از افسون امینیان
نام کتاب: همسایه‌ی پری
نویسنده: افسون امینیان
ژانر: عاشقانه، پلیسی
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات:569
خلاصه‌ی داستان:
قصه‌ی دختری است به اسم پریناز که توی محله‌های جنوبی شهر زندگی می‌کند، پدرش یه مغازه دار ساده و مادرش زنی عامی است، روزمرگی برایش آهنگ یک‌نواختی سر می‌دهد تا اینکه همسایه‌ی جدیدی به کوچه‌ی آن‌ها نقل مکان می‌کند که، بر حسب اتفاق همسایه‌ی دیوار به دیوارشان نیز هست. ورود این تازه واردین سر
رمان همسایه‌ی پری از افسون امینیان
نام کتاب: همسایه‌ی پری
نویسنده: افسون امینیان
ژانر: عاشقانه، پلیسی
ناشر: رمانسرا
تعداد صفحات:569
خلاصه‌ی داستان:
قصه‌ی دختری است به اسم پریناز که توی محله‌های جنوبی شهر زندگی می‌کند، پدرش یه مغازه دار ساده و مادرش زنی عامی است، روزمرگی برایش آهنگ یک‌نواختی سر می‌دهد تا اینکه همسایه‌ی جدیدی به کوچه‌ی آن‌ها نقل مکان می‌کند که، بر حسب اتفاق همسایه‌ی دیوار به دیوارشان نیز هست. ورود این تازه واردین سر
اون روز طبق معمول با افسون داشتم صحبت میکردم که خواهر کوچیکشم دور و برش بود و صحبتای مارو میشنید و افسون چندجا از کارای اون گفت و منم یه چندتا چیز میز گفتم که بهش بگه ، درواقع صدامو نشنیده بود ، عکسمو هم نمیدونم دیده بوده تا اون موقع یا نه !!! 
الان وضع اینجوریه که با کل خانوادش اشنام عکسا و خاطراتشون میدونم و همه خانوادش باهام اشنا هستن و خیلی راحت جلو همشون با من صحبت میکنه ، من شماره مامان باباشو دارم و اونام شماره منو !!!! 
 خب از بحث دور نشیم
آدرس : مشهد , خیابان امام رضا , امام رضا 6
فاصله تا ورودی حرم مطهر : 6 دقیقه پیاده
هتل  افسون مشهد یکی از هتل آپارتمان های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت مکانی مناسبی در مشهد الرضا برخوردار است. این هتل آپارتمان در خیابان امام رضا 6 با فاصله حدود 6 دقیقه پیاده تا حرم مطهر رضوی فاصله دارد و زائران بارگاه منور حضرت امام رضا (ع) میتوانند در فاصله زمانی کوتاهی به زیارت حضرت نایل شوند. همان طور که گفته شد نزدیکی به حرم مطهر و موقعیت مکانی ایده آل از ج
شاید بعضی ها بگویند این سکانس شاید کاملاً هم مرتبط با قضایای جادو و جنبل نباشد، اما شکی نیست که در نگاه اول یاد ساحره های پیر با بینی زشت و کلاه عجیبشان که معمولاً پای دیگ در حال درست کردن افسون یا معجونی هستند خواهیم افتاد. در نقاط شمالی منطقه Grizzlies East و تقریباً بالای حرف N از عبارت Ambarino در نقشه وجود دارد. اگر به داخل دیگ کمی بیشتر دقت کنید متوجه جوشانده شدن چند عدد چشم و سایر اعضای چندش آور خواهید بود؛ جالب است که می توانید از این افسون بنوشید
ای کز غم تو سپاه جان سوخته شدجان‌ها به لب آمد و جهان سوخته شد منطق ز بیان فتاد و زین مشعل صبحشولای عدد کشان‌کشان سوخته شد خاموش شد آن چراغ افسون و فسادافسانه‌ی این کون و مکان سوخته شد آن شاهد وصل آمد از حجله‌ی نامهر بود و نبود و این و آن سوخته شد ساقی به میان آمد و این چرخ عدمبا آدم و غیر عاشقان سوخته شد مغبون بهاران و صد افسون خزانبا عطر گلاب و گلسِتان سوخته شد گفتند هر آیینه که عصری دگرستهر آیینه اعصار گران سوخته شد حلمی به مقام روح چون
امتحان میان ترم ریاضی داشتیم ، خداییش یه فصلشو خونده بودم ، تقلبم طبق معمول نوشته بودم. اول جلسه مراقب بصورت خیلی جدی تذکر داد و تهدید کرد ، منم پشت بندش گفتم بچه ها اصلا نترسید کار خودتونو بکنید و فلان که همه یهو پوکیدن از خنده ، وسط امتحانم که دوباره تذکر دادن و من حین تذکر برگمو کرفته بودم واسه بغل دستیم تا بنویسه اونم هی طرف مارو نگاه میکرد (یعنی دل شیر دارما ).
بعد امتحان خواستیم بریم که مرغ عاشق حالش خوب نبود پس گفتم تا نزدیک خونشون برسون
دیروز افسون زنگ زد ، می خواست حال منو خوب کنه ولی کل مدت من باهاش سرد صحبت کردم خیلیم سرد که هی میگفت چرا اینقدر باهام سردی تو بعدش خواست امروز باهم بریم بیرون که قاطع گفتم نه .
دیشبم که یه استوری تیکه دار گذاشتم که مخاطبش خیلیا بودن ولی هیچی نگفت .
امروزم که دیدمش بکل باهام سرد بود ، با وجودی که قرار بود حداقل یک ماه همو نبینیم بازم یه خداحافظی الکی و مسخره ازم کرد .
جفتمون تو حالت چسی اومدنیم البته اون هست نه من و این تا هرچقدر ادامه پیدا کنه بر
 
عاشقانه‌ای پر فراز و نشیب از دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی استانبول!آخرین کتاب تابستون ۹۸.در ابتدای داستان نمی‌تونستم شخصیت کمال رو درک کنم، این‌که چجوری هم نمی‌خواست افسون رو از دست بده و هم می‌خواست با سیبل نامزد کنه! اما خب به مرور که پیش رفتم روال داستان دستم اومد و از طرفی خوشم اومد که نویسنده خیلی درمورد مردا فانتزی فکر نکرده و یه شخصیت واقعی و نزدیک به واقعیت رو به تصویر کشیده و زمان و جدایی رو عاملی گذشته برای عاشق تر شدن کمال. یعنی هر چ
لوستر چوبی مدل افسون پنج شعله دارکار
لوستر افسون پنج شعله دارکار : شرکت دارکار نزدیک به چهار دهه در زمینه تولید انواع لوسترهای چوبی و چراغ های تزئینی (آباژور، استند و چراغ رومیزی) فعالیت می کند. این برند در داخل کشور و خاورمیانه جزء بزرگترین تولیدکنندگان این عرصه به شمار می رود.
شرکت دارکار توانسته در طی این سالها تجربیات زیادی در زمینه انواع لوسترها و چراغ های زینتی به دست بیاورد. از این رو کلیه محصولات تولیدی دارکار دارای بالاترین کیفیت م
همیشه این تو بوی که مغلوب من و عشق من بودیشیفته من بودی و من مثل یک اسب وحشی از دستان تو بیرون می پریدمگاهی با لبخند نگاهم می کردیآخر از حصار تو بیرون پریدم و سالها گذشت...و من دیگر نیافتم افسون چشمان تو را سادگی نگاه مهتر جوانم را امروز مدهوش مهربانی آن روز تو ام حالا پیر و رنجور رسیدم به همان حصار های قدیمی!تو باز با همان مهربانی و افسون و سادگی اما خسته از رمیدنها نگاهم می کنیآری عشق تنها در قصه ها نیست
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را             دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز           باشد که بازبینم دیدار آشنا را
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون          نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
کتاب مجمع الدعوات کبیر خواص آداب نیسان و
در کیفیت آن دفع امراض اطفال و کودکان و زنان، ادعیه شفای امراض ادعیه جهت
حفظ مادر و فرزند جهت طلب علم و وسعت رزق و روزی و قضای حوائج مهم ادعیه
جهت شفایابی امراض از ائمه اطهار بجهت افسون و طلسم و دفع آن دعای آبله و
معالجه دمل و دعای دفع دردهای شکم و درمان درد گلو و دهان و دندان افسون
هندی جهت بادها و دردها و باد سردی و معالجه بادها …
ادامه مطلب
اون روز برا کاری رفتم بیرون اتفاقی گذرم افتاد به خیابونایی که توی همشون خاطره داشتم ، همونایی که ازشون ننوشتم .
یه مدت مسیرم با افسون یکی بود ، هر روز بعد دانشگاه میرسوندمش و بعدش خودم میرفتم خونه ، بعضی روزا میرسوندمش و تو مسیر برگشت بودم که گوشیم زنگ می خورد ! کجاییی!!؟ هنوز خیلی دور نشدم !!! خب برگرد بریم بیرون غذا بخوریم     ( همون فست فودی همیشگی ) . 
اولین باری که باهم رفتیم اون خیابون ، دنبال ادرسی برای اون بودیم ، زمستون بود ، دم غروب هوام
رمان افسونگر
دانلود رمان عاشقانه افسونگر اثر هما پور اصفهانی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان درباره دختری به نام افسون است که برادری بدجنس ( فرومایه و پست ) دارد که خیلی افسون را اذیت میکند،اما یک روز با پسری به نام دنیل آشنا میشود و عاشق هم میشوند اما بخاطر برادر افسون ماجرا را فاش نمیکنند و افسون میرود و نزد دنیل زندگی میکند تا اینکه ...
خلاصه رمان افسونگر
لوکیشن این رمان لندنه و دلیلش هم این
توی راه خونه بودیم که هوا ابری بارونی بود یعنی شدید دونفره ها ، افسونم هی میگفت خو برو رل بزن تا بتونی تو این هوا باش بری بیرون ، حیف این هوا نیست و...
از دانشگاه اومده بودم و یکم خسته ، نشستم فیلم نگاه کردم و بعد ۴۵ دقیقه دیگه چشمام حسابی خسته بود که همونجور توی تختم دراز کشیدم و خوابم برد ، ساعت ۷.۵ یا ۸.۵ بود که گوشیم زنگ خورد (افسون بود) تو همون حالت خواب جواب دادم ، در واقع مغزم بیدار نشده بود و تو خواب باش صحبت میکردم ، مکالممونو یادم نیست فقط
من چه گویم از دل زارم که بیمارم هنوزشب شده مهتاب در خواب است وبیدارم هنوزغرق نور وشادمانی آسمان تار شبلیک تاریک است و طوفانی دل زارم هنوزماه خندان کهکشان ها نور بارانغم نهان در دل که از عشقش گرفتارم هنوزمثل مجنون غرق افسون آسمان شاداب و گلگوناشک بارم روز و شب می باشد این کارم هنوز
اهنگ مریم چرا با ناز متن کیفیت بالا 320 و لینک مستقیم : مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی امشب چه با ناله غم از هر دیده می بارد دلم در سینه می نالد مرا دیوانه کردی مرا دیوانه ...
اهنگ مریم چرا با ناز متن کیفیت بالا 320 و لینک مستقیم 
مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی
به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی
امشب چه با ناله
غم از هر دیده می بارد
دلم در سینه می نالد
مرا دیوانه کردی مرا دیوانه کردی
رفتی مرا تنها به دست غم
اهنگ مریم چرا با ناز متن کیفیت بالا 320 و لینک مستقیم : مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی امشب چه با ناله غم از هر دیده می بارد دلم در سینه می نالد مرا دیوانه کردی مرا دیوانه ...
اهنگ مریم چرا با ناز متن کیفیت بالا 320 و لینک مستقیم 
مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی
به جانم شعله افکندی مرا دیوانه کردی
امشب چه با ناله
غم از هر دیده می بارد
دلم در سینه می نالد
مرا دیوانه کردی مرا دیوانه کردی
رفتی مرا تنها به دست غم
چشم بارون زده دیشب به هوای تو نخوابیددل افسون شده ی من غیر تو هیچی نپرسیدوقتی تو بودی کنارم می پریدم تا تو ابرارفتیو رفته از اینجا انگاری صد ساله خورشیدمن یه شاعر ، تو بهانم تویی شعر عاشقانه امشعری که میشه نوشتش با یه دنیا شور و اممیدکاش تو این بغض شبونه توی این دنیا بمونهغم دوریت باز کنارم تا بشه یک کمی خوابیدحسن ناظم ۹۷/۹/۱۰
پرسید: حالت خوب است؟در جواب این پرسش ماندم که چه بگویم، گفتم: همان همیشگی.بی تفاوت گفت: باز هم حالت بد است.گفتم: چه بگویم؟گفت: هرچه دلِ تنگت خواست...این جمله چقدر شبیه به تعارف بود، گفتم: دلِ تنگ من یک دریا دغدغه دارد.گفت: دل نیاز به دغدغه دارد، مثل گل که به خار نیاز دارد.می دانستم مغلطه گر خوبی ست گفتم: دغدغه ها را بگیر مال خودت، دل من نیاز به آرامش دارد.گفت: میان مشکل و دغدغه فرق است. مشکل را تو بوجود می آوری ولی دغدغه تو را بوجود می آورد.مستأصل ما
اخرین روز دانشگاه بود ، وسط رست استاد از کلاس رفتیم بیرون که یه کلاس لاکچری دانشگاهو پیدا کردیم ( محل دفاع از پایان نامه ها) رفتیم داخل افسون ، ف ، آ ، مرغ عاشق هی ازم عکس میگرفتن و هر سری میکردم دنبال یکیشون تا گوشیشونو بگیرم و عکسام پاک کنم ، اخرش که مرغ عاشقو یه گوشه گیر انداختم و دیگه راه فرار نداشت پا گذاشت رو میز و رفت بالا و فرار کرد ، فقط  امیدوارم که اون قسمت دانشگاه دوربین نداشته باشه ، فعلا که نگرفتنمون . 
 بعد کلاس تو واحد نشستیم تا ب
برای پیشگیری از سوختگی کودکان به این توصیه ها ایفا کنید: - شناساگر و آژیر دود در ساختمانی نصب کنید و آن را فعال نگهدارید. - هنگامی که بچه از اجاق گاز، فر یا مایکروویو استفاده می کند، مراقب او باشید. - درجه ترموستات هیتر آب را زیر ۵۰ درجه سلسیوس نگهدارید. - ظرف غذا را بدون اینکه کسی مراقب آن باشد، روی اتشگاه افسون شده نکنید. - برای خروج از خانه هنگام آتش سوزی برنامه داشته باشید.
در واقع روز نوشته ولی بس که اتفاقای مختلف توش افتاده میشه شلم شومبا هم حسابش کرد ، اخرشم چتم با دختر تپله !!!
 صبح راه افتادم رفتم سر قرار تا با افسون با هم بریم دانشگاه ، اولش کلی تو بارون وایسادیم بعدشم تا دانشگاه درحال تعریف بودیم .
افسون هی میترسه کسی مارو با هم ببینه و برامون حرف در بیارن ، در واقع تا جایی که میدونم اکثرا اگه خبر نداشته باشن فکر میکنن ما با همیم ، دقیقا هم هر سری یکی یجایی ما دوتارو با هم میبینه . _دو دسته تو سالن وایساده بودی
دوست ندارم درمانگر عشاق باشم، شاید دلیلش حسادت است. آخر من هم تشنه ی افسون عشقم. شاید هم دلیلش این است که عشق و روان درمانی از اساس با یکدیگر نمی خوانند. درمانگر خوب با تاریکی می جنگد و در جست و جوی روشنایی است، در حالی که عشق، به رمز و راز زنده است و به محض تفتیش فرو می ریزد؛ و من از جلاد عشق بودن بیزارم.
اروین یالوم
آمدی جانا ولی دانی که دیرم آمدی # من جوانی داده ام حالا که پیرم آمدی
ای فلک او را نشانم میدهی حالا چرا # نوشدارو را ببر اکنون که سیرم آمدی
در ازل بودم ملک در آن بهشت آرزو # تا به گندم خوردنم دیدی اسیرم آمدی
پهلوانی بودم و آنگه شکارم شیر بود # ناتوان گشتم کنون همچون جبیرم آمدی
برده ام از خاطرم رویای زیبای تورا # با دو صد افسون چرا اندر ضمیرم آمدی
تاب عشقت را ندارم، لرزه آرد بر تنم # خاک خشکم مرده ام دیگر کویرم آمدی
در سرای دیگری گرجی بیابدخود تو را #
روستای پر ماجرا | افسون 74
نام رمان: روستای پر ماجرا
نویسنده: افسون 73
ژانر: عاشقانه
خلاصه رمان روستای پر ماجرا : 
دانلود رمان روستای پر ماجرا : غزل و یسنا و الهه و یلدا ۴ تا دوست صمیمی و پر نشاط ،بعد از دادن کنکور تجربی برای رفع خستگی به روستایی میرند که خاله حوا ، خاله ی پدر های یسنا و غزل که با هم دختر عمو هستند ، اونجا زندگی میکنه و پیشش میمونند و اونجا با یه گروه پسر به اسم راستین و سالار و امیر و دانیال به کل کل و بحت شروع میکنند و داستان های زی
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم


به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام

خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم


پرده مطربم از دست برون خواهد برد

آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم


پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب

تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم


منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن

از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم


دیده بخت به افسانه او شد در خواب

کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم


چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید

با که
حال مایاران زشورعاشقی مجنون زعشقروح ماازجنس عشق وجسم مامشحون زعشقسهم ماازبوستان معرفت انبوه شورعاشقییافزونی ازغم دلدادگی مدیون زعشقیادمان باشد، لطافت را، شرف را، عشق راحاصل دلبستگی های درون مرهون زعشقنیست درخاطر بجز عشق وغم هجران ووصلازتب وتاب فراق ولاجرم مصون زعشقنرگس چشم من امشب نوحه خوان دلبر استنغمه ها می سازد ازاین نای دل موزون زعشقازدلستان مروت وام ها دارد دلمهردم ازاندیشه ام پیداست این مکنون زعشقظاهرا باعشق هوخوکرده ام بنگرک
گر توئی خسته به تن،
دستگیر تو در این ساعت من.
اگرت از کف بیرون شده باشد پارو،
اینت ابزار ای مرد.
وگرت ناو به لنگر شده چربیده بزیر،
من به بالایش خواهم آورد.»
با وی او گفت: «نه. پاروی من آرامم می غلتد در قالب دست
ناو من بی‌گنه است،
هیچیک زاین دو نکرده‌اند بجانم پابست.
شده اندیشه‌ی من در دلم اما سنگین.
در گروگان تو مانده است دلم
با سخنهایت گرم و شیرین.
کرده روی تو بکارم افسون.
اگرم راه چو کوه،
ور به پیشم هامون.»
پر تمنای نگاه وی این دم همه می‌گفت باو
 
آنچه در وهلهٔ اول این سه اندیشمند ( بنیامین ، سانتاگ ، بارت ) را برایم جذاب و مهم میسازد ، احساس کوچکی خوشایندی است که همیشه از خواندن بیشتر نوشته های آنها دچارش میشوم؛ در برابرشان احساس حقارت میکنم. این سه تن و البته کسانی همچون جویس ،کافکا، بیهقی ، نیما و... مجال خودنمایی به من نمیدهند. آنقدر بزرگند که آدم را به خودشان مشغول میکنند. و آنقدر کوچک اند که اجازه داری در موردشان سخن بگویی و حلاجی‌شان کنی. افسون دیگرشان برای من ناشی از آن است که ه
خادم با ردای سیاهش به طرف در قطور رفت و سه بار در زد. صدای هیس هیس ماری از کنارش امد،توجهی نکرد. تاکنون بارها از کنار او رد شده بود. تنها اسم رمز را به زبان اورد. هیس هیس مار قطع شد. به یاد می اورد  زمانی  که هنوز تازه کار بود،چقدر از این مار میترسید،اما حالا میتوانست با یک حرکت اورا از بین ببرد. در باز شد.
با یک حرکت،نور جلوی او ظاهر شد و اورا به طرف تخت سلطنتی ای برد که پشتش به او بود. به محض اینکه نزدیکش شد، صدایی غرید:
_مگه نگفتم از افسون نور استف
موضوع رمان افسونگر: عاشقانه ، هیجانی ، کل کلی نویسنده رمان: هما پور اصفهانی تعداد صفحات رمان: ۵۵۵ صفحه
خلاصه: تائیس افسونگری که با افسون خودش اسکندر را مجبور کرد پرسپولیس را به آتش بکشد و من عاشق من هستم که روح را به آتش می کشد … یکی پس از دیگری … افسون نخواست فسونگر باشد … افسونگرش را انجام داد .. .
ادامه مطلب
شیخ رجبعلی خیاط می گوید؛
 در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف به شدت می‌بارید و تمام کوچه و خیابان‌ها را سفید پوش کرده بود از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است!

باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده!
جلو رفتم دیدم او یک جوان است!
او را تکانی دادم!
بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه می‌کنی!
گفتم: جوان مثلِ اینکه متوجه نیستی!
برف، برف!
روی سرت برف نشسته!
ظاهراً مدت‌هاست که اینجایی!
مریض می
 
یکی از کتاب هایی که از نمایشگاه کتاب امسال خریدم کتاب افسون ریاضیات اثری از خانم تئونی پاپاس با ترجمه آقای عباس علی کتیرایی انتشارات مازیار بود. ترجمه کتاب خوب بود. بخش هایی از کتاب به نظرم ثقیل آمدند ولی بخش هایی دیگر از کتاب بسیار جالب بودند.
 پاپاس دانش آموخته دانشگاه های برکلی و استنفورد می باشد و در سال 2000 جایزه دانشگاه برکلی را دریافت کرده است.
در یکی از مطالب اولیه در کتاب اشاره ای به علت اوج گرفتن هواپیما و تاثیر انحنای بال هواپیما
پشت شیشه برف میبارد پشت شیشه برف میبارد در سکوت سینه ام دستی دانه‌ی اندوه میکارد مو سپید آخر شدی ای برف تا سرانجامم چنین دیدی در دلم باریدی ای افسوسبر سر گورم نباریدی چون نهالی سست میلرزد روحم از سرمای تنهایی میخزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمی بخشی عشق ای خورشید یخ بسته سینه ام صحرای نومیدیست خسته ام ‚ از عشق هم خسته غنچه شوق تو هم خشکید شعر ای شیطان افسونکار عاقبت زین خواب درد آلود جان من بیدار شد بیدار بعد از او بر هر چه رو
دوست ندارم درمانگر عشاق باشم، شاید دلیلش حسادت است. آخر من هم تشنه ی افسون عشقم. شاید هم دلیلش این است که عشق و روان درمانی از اساس با یکدیگر نمی خوانند. درمانگر خوب با تاریکی می جنگد و در جست و جوی روشنایی است، در حالی که عشق، به رمز و راز زنده است و به محض تفتیش فرو می ریزد؛ و من از جلاد عشق بودن بیزارم.
اروین دیوید یالوم
گردباد است که سنجیده جلو می‌آید
به پراکندن جمع من و تو می‌آید
ناقص‌الخلقه‌تر از پیش به ما می‌تازد
دیو تشویش، کم و بیش به ما می‌تازد
غل و زنجیر به کف، در نخ این منطقه است
با صد افسون و دغل در صدد تفرقه است
گردباد است و به هر حال جلو می‌آید
به پراکندن جمع من و تو می‌آید
ادامه مطلب
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
در کوچه های فروبسته استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر ا
لوستر چوبی مدل افسون سه شعله دارکار
شرکت دارکار نزدیک به چهار دهه در زمینه تولید انواع لوستر چوبی و چراغ های تزئینی (آباژور، استند و چراغ رومیزی) فعالیت می کند. این برند در داخل کشور و خاورمیانه جزء بزرگترین تولیدکنندگان این عرصه به شمار می رود.
شرکت دارکار توانسته در طی این سالها تجربیات زیادی در زمینه انواع لوسترها و چراغ های زینتی به دست بیاورد. از این رو کلیه محصولات تولیدی دارکار دارای بالاترین کیفیت ممکن بوده و دلیل موفقیت این برند اس
«شمس المعارف الکبری» یا شمس المعارف ولطائف العوارف یک کتاب دست نویس
اثر شیخ احمد بن علی بونی از علمای قرن هفتم هجری است که به زبان عربی،
پیرامون ادعیه و جداول و بعضی از طلسمات و ذکر اسماء اعظم الهی و شرح آنها
نوشته شده است. این کتاب در ابتدا توسط دین اسلام حرام شد زیرا دارای
طلسمات و افسون های شیطانی و کفر آمیز بود اما پس از اصلاح مجددا نشر شد و
این نسخه هم از اولین نسخه های کتاب است که دارای کیفیت مناسب میباشد
ادامه مطلب
در ادامه ی پست های قبلی امام صادق می فرمایند:پس امام همان شخصی است که خداوند او را پسندیده و برگزیده و رهبری مردم را به او تفویض نموده و محرم اسرار غیبی و امید بندگان خویش قرار داده است،که به فرمان او قیام نماید.
باری پروردگار او را بدین امور برگزیده و در عالم ذرّاو را زیر نظر خودساخته و پرداخته،و برای همین امور پرورش داده است.پیش از آفرینش موجودات ،نور امام را همچون سایه ای در سمت راست عرش آفرید،و در علم غیب خویش حکمتش را به او عنایت فرمود.او
سوال

«دجال» کیست؟ درباره او و روایات مربوطه توضیح دهید.

پاسخ

یکی از علایم ظهور، خروج و نمایانگری موجودی گمراه و گمراه کننده به نام «دجال» است. در لغت به هر دروغ گو، دجال گفته می شود. توصیفات بسیار عجیبی درباره اش گفته شده که چون عمدتاً در منابع اهل تسنن یافت می شود و فاقد سند قابل اعتماد است، نمی توان به آنها اعتماد کرد. نقش گمراه کنندگی او آن چنان است که لزوم احتراز از هر عامل گمراهی و افسون را به ما هشدار می دهد.
آیا او انسان است؟ تکنولوژری
چه کند با رخ پژمرده من گل به چمن ؟چه کند با دل افسرده من لاله به باغ ؟من چه دارم که برم در بر آن غیر از اشک ؟وین چه دارد که نهد بر دل من غیر از داغ ؟عمر پا بر دل من می نهد و می گذرد ...می برد مژده آزادی زندانی را ،زودتر کاش به سر منزل مقصود رسدسحری جلوه کند این شب ظلمانی را .پنجه مرگ گرفته ست گریبان امیدشمع جانم همه شب سوخته بر بالینشروح آزرده من می رمد از بوی بهاربی تو خاری ست به دل ، خنده فروردینشعمر پا بر دل من می نهد و می گذرد ...کاروانی همه افسون ،
تقویم دیواری اختصاصی شرکت کوموری‏، که شب تحویل سال نو میلادی به دفتر ماهنامه صنعت چاپ رسید، خود نمونه‌ای از کارهای نفیس چاپی است، این تقویم با عنوان جادوی رنگ‌ها‏، نمونه‌ای است از به کارگیری درست تکنیک‌های چاپ افست برای بازآفرینی تصاویری هرچه واقعی‌تر. موضوع عکس‌های این تقویم دیواری، ظرف‌های چینی فاخر ژاپن است.که در صفحه آخر تقویم شرح عملیات چاپ هر برگ ذکر شده است. کارها 5 رنگ تا 7 رنگ و اغلب با وارنیش موضعی افست، باضافه کوتینگ و تکنی
من گلی بودم در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون در شبی تاریک روییدم تشنه لب بر ساحل کارون برتنم تنها شراب شبنم خورشید می لغزید یا لب سوزنده مردی که با چشمان خاموشش سرزنش می کرد دستی را که از هر شاخه سر سبز غنچه نشکفته ای می چید پیکرم فریاد زیبایی در سکوتم نغمه خوان لبهای تنهایی دیدگانم خیره در رویای شمو سرزمینی دور و رویایی که نسیم رهگذر در گوش من میگفت آفتابش رنگ شادی دیگری دارد عاقبت من بی خبر از ساحل کارون رخت بر چیدم در ره خود بس گل پژمر
هر سال دم عید که میشه کلی هدف جدید برا خودم میچیندم و با کلی اامید و ارزو میرم به سمت شروع سال جدید ، ولی هر سال یکنواخت تر میشه و نمیشه اونی که می خواستم ! ولی امسال سال تغیر من هست و به سمت ارزو هام خواهم رفت
 
هشت لبخند نود و هشتی :
 
اوم خب راستش کمتر زمانی میشه من پیدا کنی که نخندم ، بعضی وقتا حس میکنم شاید یکم خلم
 
و بگم که این حافظه ضعیف منو یاری نمیده ولی خب می نویسم :
 
اولیش : وقتاییی که منو مامانم با کل کل همو اذیت میکنیم تا یکی اون یکیو ضا
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را


دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا




کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که بازبینیم دیدار آشنا را



ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا



در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل

هَاتَ الصََّبوح هُبََّوا یا ایها السکارا



ای صاحب کرامت شکرانه سلامت

روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را



آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا



در کوی نیک نامی ما را گذر ندا
چقده شلم شومبا جور میشه ولی خب ثبتش نمیکنم یادم میره اوووف بر من ☹
 
۱-امروز وسط ورزش کردن و این داستانا بابام گفت کاش منم حلقه میزدم بکش بکش اوردیمش تا حلقه بزنه ولی خو بلد نبود اصن عاولییی کلی بش خندیدیم
 
۲-رسما هیچ کار مفیدی(اون اهداف روی برگم) انجام ندادم تو این مدت ‍♂️ حتی درسای دانشگاهم نخوندم
 
۳- من اینستا فعال نیستم ولی به زودی فعال میشم ، شاید توی انتخاب اسم ازتون کمک گرفتم و عمومی بود و بیاید فالو کنید (واس کسب و کار هستا)
 
۴- اقا
دختر آلاله مشکین مو
سلامت باد
باد اندامِ کمان ابرو
سلامت باد
چشم های لوتِ مردان خشک در آیینه‌ی خیسِ نگاهت باد
دختر زیبا سلامت باد
دختر گرما
صدایت در شبم چون موج دریا روح‌بخش و پاک پی در پی
شبنم دریا نگاهت باد
دست های ساحل آسودگی بر چشمِ ماهت باد 
حیایی نیست می‌دانی و می‌دانم
خرامان شو کنار مردهای کوه اندامِ فروزنده
تمامِ مردها عریانِ راهت باد
شانه های گرم و لرزانْ‌شان
در رکودِ سردیِ شب‌ها پناهت باد
چشم‌هاشان جایگاهِ درکِ افسون‌کاریِ ل
دانلود آهنگ جدید علی بزاز برگرد
Download New Music Ali Bazzaz bargard
آهنگ جدید علی بزاز بنام برگرد
برگرد عشق من دیوونه بازی هامونو کم داره برگرد این دل دیوونه در نبود تو بیماره
بارون میزنه بر قلب این افسون گر آواره دردیست که در این چشمان بیقرار تو میباره
 
ادامه مطلب
حجم100gویژگی ها- حاوی کربن فعال شارکل- پاک کننده آلودگی ها- تمیز کننده منافذ پوست- حاوی ویتامین B3- روشن کننده کامل پوست- کاهش نقاط و لکه های تیره پوستدسته کالاپاک کننده صورتفوم پاک کننده و روشن کننده صورت پوندز Ponds Pure White حاوی کربن فعال شارکل بوده و پاک کننده آلودگی ها و تمیز کننده منافذ پوست می باشد. فوم شوینده صورت پیور وایت همچنین حاوی ویتامین B3 جهت تغذیه پوست بوده و استفاده از آن سبب روشن شدن و شادابی صورت می شود.درباره برند پوندزپوندز برند ت
نام : افسون گر شرور و زیبای خفته  لینک IMDb امتیاز : 7.0 از 10 – میانگین رای 270,208 نفر کیفیت : 720p BluRay ,1080p BluRay موضوع : اکشن, ماجراجویی, خانوادگی, فانتزی, عاشقانه فرمت : mkv حجم : 1.46 گیگابایت+740 مدت زمان: 97 دقیقه زبان: انگلیسی سال انتشار : 2014 صوت دوبله: دارد
کارگردان : Robert Stromberg
 
بازیگران : Angelina Jolie , Elle Fanning , Sharlto Copley
خلاصه داستان :داستان فیلم در ارتباط با زنی مهربان با قلبی پاک به نام Maleficent (با بازی آنجلینا جولی) است که در ابتدا زندگی روستایی را در صلح می گذارند
دانلود فیلم سینمایی افزونگر شرور Maleficent: Mistress of Evil 2019
 
نام فیلم : افسون‌گر شرور: سردسته اهریمنان ، Maleficent: Mistress of Evil 2019
ژانر : ماجراجویی، خانوادگی، فانتزی
انتشار : ۲۰۱۹
زبان : انگلیسی
مدت : ۱۱۸ دقیقه
زیرنویس فارسی : دارد
کیفیت : بلوری BluRay
حجم : ۲٫۳ گیگابایت + ۱٫۱ گیگابایت + ۶۰۹ مگابایت
امتیاز : ۶٫۸ از ۱۰
بازیگران : یواخیم رانینگ
کارگردان : آنجلینا جولی، ال فانینگ، هریس دیکینسون، میشل فایفر، سم رایلی، چویتل اجیوفور، اد اسکرین و رابرت لیندسی
ا
دانلود آهنگ حجت اشرف زاده آتشم باش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتشم باش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , حجت اشرف زاده باشید.
دانلود آهنگ حجت اشرف زاده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Hojat Ashrafzadeh called Atasham Bash With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه حجت اشرف زاده به نام آتشم باش
میپرستم تورا میپرستممن هنوز از هوای تو مستمای پریزاده ی مو پریشانروی از این خسته دل بر مگردانماه ا
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک

سلام و وقت بخیر! در روز نهم یا دهم قرنطینه‌ی احتمالی در منازل به خاطر کرونا، بریم سراغ جناب حافظ؛ بسم‌الله...
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
 
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
 
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
که جان را نسخه‌ای باشد ز لوح خال هندویت
 
تو گر خواهی که جاوید
دانلود سریال کره ای The Third Charm
با بازی سو کانگ جون
 
نام ها: طلسم سوم – سومین افسون
محصول: 2018 کره جنوبی از شبکه JTBC
ژانر: کمدی | عاشقانه | ملودرام
تاریخ پخش: 06 مهر 1397 – 28Sep2018
قسمت ها: 16 قسمت
روزهای پخش: جمعه و شنبه ها
مدت زمان: 65 دقیقه
وضعیت: پایان یافته است 
بازیگران:
Seo Kang joon – Lee som
قسمت 16 (آخر) اضافه شد.
زیرنویس فارسی قسمت 16 اضافه شد.
ادامه مطلب
یه مدته نیستم یعنی اصلا حس و حال هیچی رو ندارم ، اصلا یا خوابم یا نمیدونم وقتم چطوری سپری میشه !!!
باید بیام و کلی آپ کنم وبو ، شاید باورتون نشه ولی بالا ۴۰ تا عنوان واسه نوشتن دارم
و آما اقا ما یه مدته کلا تنها زندگی میکنیم تو این مدتم یا از بیرون غذا میگرفتم یا یه چیز حاضری می خوردم ! امروز به خودم نهیب زدم فتل باید اشپزی کنی اخر تا کجا می خواهی اینگونه پیش بروی !!!( بسی حوصلم سر رفته بود و بسی از نظر اقتصادی نمی صرفد ) .
با مادر گرام صحبت کردم و خوا
 
 
گویند گویند گویند که روزی مهر یه دلبری به دل یکی افتادای کاش نمی افتادگویند که هرشب توویِ دستش یه پیاله با من آن نیستاصاً عین خیالش چرا استاد آخه چه کاریه استادگویند که کشته مرده میدادتار مژگونشو من، من به قربونشو ای وایافتاد افتاد افتاد به دلم مهر تو ای کاش نمی افتاد نمی افتاداسفند و دی و خرداد و مرداد
♫   ♫   ♫   ♫
♫   ♫  NITROMUSIC.IR  ♫   ♫
♫   ♫   ♫   ♫
که همش مهمونی آخه چه کاریه استاد استــاددلا دلا دلا دلا استادچرا چرا چرا چراگویم گو
در هر چیز به دنبال نشانه های نخستین باری هستم ،، 
همانقدر که میدانم واپسین بار است!!
در هر چیز یک گذرای افسون کننده میبینم،، 
و میگذارم افسونم کند،، 
افسونو رها در دست بادی که می وزد،، گردبادی که میبرد و آتشی که می سوزاند... 
موجم، موجی که میراند،، 
دردم،، دردی که می سوزد،، 
جانم،، جانی که میخرد هرآنچه باشد را ... 
آنقدر میرومو میروم تا رفتن از من شفافیتی بسازد که در آن،، هرچه و هرکس بوده امو پشت سر جا گذاشته ام،، انعکاس یابد ... 
هراسها را یکی ی
این داستان از کتاب داستان های امیرعلی نوشته امیرعلی نبویان و نشر نقشو نگار برداشته شده است

 یک صبح گرم شهریور با صدای جیغ ممتو شادی مادرم از خواب پریدم :(( مبارکه! مهندسی برق ! امیرعلی! مادر مبارکه!))
 حقیر دیشب تا دیروقت مبهوت شعبده جناب ((ژاوی)) و دوستان محترم شان بودم و ناامید از قیاس افسون برانگیز حضرات با نمونه های وطنی و نیز به دنبال جواب قانع کننده برای جناب گزارشگر که ساعت دو و نیم شب با فریاد از فرد نامعلومی می پرسید : (( جه می کنه این داوی
 
دانلود آهنگ جدید ساسی به نام استاد با کیفیت 128
گویند گویند گویند که روزی مهر یه دلبری به دل یکی افتادای کاش نمی افتادگویند که هرشب توویِ دستش یه پیاله با من آن نیستاصاً عین خیالش چرا استاد آخه چه کاریه استادگویند که کشته مرده میدادتار مژگونشو من، من به قربونشو ای وایافتاد افتاد افتاد به دلم مهر تو ای کاش نمی افتاد نمی افتاداسفند و دی و خرداد و مرداد
که همش مهمونی آخه چه کاریه استاد استــاددلا دلا دلا دلا استادچرا چرا چرا چراگویم گویم گویم
بد نگوئیم به مهتاب اگر تب داریم

دیده ام گاهی در تب ، ماه می آید پایین،

می رسد دست به سقف ملکوت.
دیده ام، سهره بهتر می خواند.
گاه زخمی که به پا داشته ام زیر و بم های زمین را به من آموخته است.
گاه در بستر بیماری من، حجم گل چند برابر شده است.و فزون تر شده است ،

 قطر نارنج ، شعاع فانوس

 
و نترسیم از مرگ
 

مرگ پایان کبوتر نیست.

مرگ وارونه یک زنجره نیست.
مرگ در ذهن اقاقی جاری است.
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گو
بد نگوئیم به مهتاب اگر تب داریم

دیده ام گاهی در تب ، ماه می آید پایین،

می رسد دست به سقف ملکوت.
دیده ام، سهره بهتر می خواند.
گاه زخمی که به پا داشته ام زیر و بم های زمین را به من آموخته است.
گاه در بستر بیماری من، حجم گل چند برابر شده است.و فزون تر شده است ،

 قطر نارنج ، شعاع فانوس

 
و نترسیم از مرگ
 

مرگ پایان کبوتر نیست.

مرگ وارونه یک زنجره نیست.
مرگ در ذهن اقاقی جاری است.
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گو
اهل کاشانم.
نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند، به سفالینه‌ای از خاک «سیلک».
نسبم شاید، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد.
 
 
پدرم پشت دو بار آمدن چلچله‌ها، پشت دو برف،
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی،
پدرم پشت زمان‌ها مرده است.
پدرم وقتی مرد. آسمان آبی بود،
مادرم بی خبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد.
پدرم وقتی مرد، پاسبان‌ها همه شاعر بودند.
مرد بقال از من پرسید: چند من خربزه می‌خواهی؟
من از او پرسیدم: دل خوش سیری چند؟
پدرم نقاشی می‌کرد.
تار هم می‌ساخ
همه داستان از آنجایی شروع شد که جادوی تبسم نگاه آسمانیت دل زمینی مرا لرزاند، نگاهم به لب هایت دوخته شده بود که شاید حرفی بزنی، و مرا از این برزخ گفتن و نگفتن رها کنی، اما تو نیز سکوت را انتخاب کردی، سکوتی که جای مرهم، زخمی بود بر تن رنجور و قلب تیپا خورده ام. نمی دانم در کدامین غروب دلگیر پاییز، در اندیشه چشمانت فنجای چای ام سرد شد، نمی دانم در کدامین سحرگاه سرد زمستان دلسرد از دنیا و آدم هایش دیگر دلگرم نشدم به وعده بهار و اردی بهشت. یادت نمی آ
کلی چیز میز بود واسه نوشتن که از ذهنم پریدن یا  فازم که عوض شد اونام شست و برد .
 راستی با افسونم دوباره رابطه برقرار شد ولی مثل قبل نیستیم ولی همه چی خوبه بنظرم حد اقل شد همونجوری که باید میشد . پ ن: دوباره شدیم مثل  همون سابق ولی حداقل برا خودم مشخص کردم که چی به چیه البته امیدوارم 
 ۱- بوفه بودیم که دختر تپل اومد و ساندویچ اونو هم رو بقیه خریدا حساب کردم  اونم حس کرد باید کاری کنه خواست نوشابه و اینا بگیره که من گفتم نمی خورم ، افسون واسه اینکه
کتاب شاهزاده و عیار
 جهت دانلود فایل به روی لینک زیر کلیک نمایید.
دانلود کتاب شاهزاده و عیار

کتاب شاهزاده و عیار معرفت. ... علاوه بر این، تألیفات احمد احرار از پرخواننده ترین کتابهای تاریخی و داستانی است که قبل و بعد از انقلاب در تیراژ وسیع و چاپ های مکرر ... کتاب شاهزاده و عیار احمد احرار کتاب شاهزاده و عیار احمد احرار بازار حلب پر از جنب ‌و جوش و غلغله و خروش بود فروشندگان از یک طرف و خریداران از طرف دیگر فضای بازار را شلوغ کرده ... مجموعه کتا
نمایش حرکات آیینی «خورشید» ویژه بانوان، به سرپرستی و طراحی حرکت ساره (زهرا) معارف‎وند و بهاره مزینانی، ۸ آبان ماه در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه رفت.


به گزارش رسیده، این نمایش که نویسندگی آن بر عهده رضا علمدارلو است روایت دختری به نام خورشید است که با دیدن مادرش آسمان از کودکی شیفته وواله هنر شد. او درکنار آسمان همه حرکات را فرا می‎گرفت، گویی هنر در ذاتش نهفته بود. خورشید معجزه‎آسا زبان این هنر را می‎دانست، زبانی لطیف که تمام تارهای
 
.: نویسنده: داریوش شایگان       مترجم: فاطمه ولیانی :.
 
به نظر من خلاقیت و دید متفاوت وودی آلن به زندگی و آدم‌ها از جنون و یا نبوغ او نشأت می گیرد و فلسفه طنز منحصربه‌فردش را می سازد. اگر دوست‌دار داستان‌های طنز هستید، کتاب «دفاع از دیوانگی» را به شما پیشنهاد می کنم.
 
 > برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه کنید <
ادامه مطلب
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم


الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم


جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد

که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم


ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل

بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم


جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی

که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم


اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست

حرامم باد اگر من جا
تو ما را آفریده و به ما جان داده و از روح خویشتن در ما دمیده ای، آن گونه که همیشه داخل اعماق وجودمان درون را حس کنیم و دانسته و ندانسته، قلب هایمان همیشه به سمت در بگردد. با این همه،   ما را افسون شده نکرده ای و هر روز صدایمان می کنی تا به سمت داخل بیاییم. سالی یک کود ما را به میهمانی خاص ات فرامی خوانی؛ میهمانی ای که یک ماه طول می کشد و همه را بی هیچ قید و شرطی به آن جلب می کنی. می دانم که تو ما را خودی داشته ای و شناخت داری. سوا مگر با دوست داشتن می
شاید شما هم نام بومادران را شنیده باشید ولی باید در خصوص این گیاه نوشت که گیاهی است معجزه گر که میتواند درمان بسیاری از بیماری ها و دردهای ما باشد، بومادران داری طبعی گرم و خشک است. بوماران یک گیاه همه کاره است که میتواند از جسم تا روح شما را آرام کنید. پس با ما همراه باشید با گل من و تو همراه باشید با معرفی این گیاه افسون گر.
معرفی گیاه بومادران
بومادران دارای طبعی گرم و خشک است که در متوان آن را از اوایل بهار در طبعیت پیدا کرد، در جاهای مختلف
 
.: نویسنده: داریوش شایگان       مترجم: فاطمه ولیانی :.
 
مدت زمان: 16 ساعت 41 دقیقه
 
به نظر من خلاقیت و دید متفاوت وودی آلن به زندگی و آدم‌ها از جنون و یا نبوغ او نشأت می گیرد و فلسفه طنز منحصربه‌فردش را می سازد. اگر دوست‌دار داستان‌های طنز هستید، کتاب «دفاع از دیوانگی» را به شما پیشنهاد می کنم.
 
 > برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه کنید <
ادامه مطلب
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم


بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم



الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم


جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد

که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم


ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل

بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم


جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی

که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم


اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست

حرامم باد اگر من ج
در این پست از وبلاگ لایف هکر چند تا از سریال های نت فیلیکس Netflix در ژانرهای متنوع را مورد بررسی قرار می دهیم. بعضی ازین سریال ها ضبط و پخششان تمام شده و بعضی های دیگر در حال پخش هستند که با خیال راحت می توانید این سریال ها را دنبال کنید.
سریال اوزارک Ozark
مارتی برد Marty Byrde، مشاور مالی است که در یک تجارت پولشویی گرفتار شده است، مجبور است تا خانواده خود را از شیکاگو به میسوری اوزارکس منتقل کند. او همچنین مجبور شده تجارتش در شهر محلی را ادامه دهد تا پ
کلید
انداختم و وارد خانه شدم. همسرم داشت یکی از دکلمه های حسین پناهی را گوش
می‌داد که با ترانه محسن چاوشی معروف شد.
تازه داشتم می‌فهمیدم که فهم من چقدر کمه؛
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه|
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه،
انجیر می‌خواد دنیا بیاد، آهن و فسفرش کمه...

گفتم
میدونستی حسین پناهی از نظر من یک فیلسوف مهم بود؟ واکنشی نشان نداد
مردن من مردن یک برگ نبود! تو رو به خدا بود؟
اون همه افسانه و افسون ولش؟!!
این دل پر خون ولش؟!!
دلهره گم کردن
اسمورودینکا مگر انقدر نمی‌گویند که زمین در حال گرم شدن است؟ پس این چه تابستانی‌ست که ما داریم؟ چرا این تابستان انقدر خنک شده است؟ اینجا هیچگاه در مرداد ماه باران نباریده بود. اما این بار دقیقا ۶۵ ثانیه باران بارید و من به آسمان که چندان هم ابری نبود نگاه کردم و فهمیدم که بین سرخوشی و افسون‌گری ابرها با زیبایی تو رابطه‌ای از جنس شباهت وجود دارد. آسمان هم به نگاهم بی‌اعتنا بود، درست مثل تو، که همیشه به من بی‌اعتنایی.نگرانی این روزهایم ب
اسمورودینکا مگر انقدر نمی‌گویند که زمین در حال گرم شدن است؟ پس این چه تابستانی‌ست که ما داریم؟ چرا این تابستان انقدر خنک شده است؟ اینجا هیچگاه در مرداد ماه باران نباریده بود. اما این بار دقیقا ۶۵ ثانیه باران بارید و من به آسمان که چندان هم ابری نبود نگاه کردم و فهمیدم که بین سرخوشی و افسون‌گری ابرها با زیبایی تو رابطه‌ای از جنس شباهت وجود دارد. آسمان هم به نگاهم بی‌اعتنا بود، درست مثل تو، که همیشه به من بی‌اعتنایی.نگرانی این روزهایم ب
تور کویر مصر تا قلعه بیاضه  اجرای اول :08/08/1398اجرای دوم  :21/11/1398 
وسیله نفلیه:اتوبوس VIP مدل ۳۰ صندلی
مدت :دو و نیم روزهخذمات:بیمه+لیدر کارت دار+ ورودیه هااقامت:بوم گردی ترند
با سرد شدن هوا تور کویر مصر هم رونق می گیرد و مسافران زیادی از آن استقبال می کنند. کویر مصر از اصفهان فاصله نسبتا زیادی دارد و به روستای گرمه که روستایی بسیار زیباست، نزدیک است. اگر می خواهید درباره آب و هوای کویر مصر بدانید و اطلاعات بیشتری درباره این کویر به دست آورید با ما
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک
سلام
بعد از مدتی دوباره این هفته قسمت شد سری به دیوان حافظ بزنیم؛ بسم‌الله...
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کا
فوتبال ، مدرسه بزرگ زندگی
 
بگذار کسی که تا کنون فوتبال بازی نکرده است اولین توپی را که به دستش می رسد به سوی ما پرتاب کند.
در سواحل برزیل ، در کوچه های تنگ مراکش ، زیر آفتاب سوزان مکزیک ، پای آتشفشان وزووی (Vesuve) ناپل در فرانسه و در همه جای دنیا افسون توپی گرد یا یک توپ ساده ، بی رنگ و رو به صورت های مختلف ما را شیفته خود می کند . فوتبال برای همیشه مردمی خواهد ماند. میلیون ها جوان و بزرگسال همواره این احساس را دارند که خود را با بازیکنان برجسته ای
فوتبال ، مدرسه بزرگ زندگی
 
بگذار کسی که تا کنون فوتبال بازی نکرده است اولین توپی را که به دستش می رسد به سوی ما پرتاب کند.
در سواحل برزیل ، در کوچه های تنگ مراکش ، زیر آفتاب سوزان مکزیک ، پای آتشفشان وزووی (Vesuve) ناپل در فرانسه و در همه جای دنیا افسون توپی گرد یا یک توپ ساده ، بی رنگ و رو به صورت های مختلف ما را شیفته خود می کند . فوتبال برای همیشه مردمی خواهد ماند. میلیون ها جوان و بزرگسال همواره این احساس را دارند که خود را با بازیکنان برجسته ای
اقا یه نیگا انداختم به اخرین پستام دیدم چقده بد شده !!! پس گفتم یه تحول بدم اونم با چی با شلم شومبا
اول بگم ، کلی خاطره ثبت نشده دارم که از یاد رفته ، کلیم ثبت شده که از یادم رفته ، کلیم ثبت شده که تاریخشون گذشته خیلییی هم گذشته ،کم و بیش براتون می نویسمشون ولی موندم اینا تموم بشه چه کنم برا نوشتن !!! شدید خوردم به یکنواختی !!☹ ( اقااااا بگما نمیدونم چرا حس میکنم بعضیای این پستو رو قبلا هم نوشتم ، ولی خو توی ثبت نشده هام بود !!!)
۱_عقد دایی بود یهو صدام
می‌توان اطمینان داشت که شعر نخستین یونانیان ، مانند شعر مردمان دیگر در مرحله‌ی ابتدایی ، شامل وردهای جادویی ، گفته‌های سروش غیبی ، دعاها و افسون‌ها ، سرودهای جنگ و کار است . این انواع اشعار چیزی مشترک دارند ، می‌توان آنها را شعر آئینی مردم نامید . برای سرایندگان افسون‌ها و اشعار هاتف غیب ، مبدعان نواهای عزا و سرود جنگ هرگز پیش نیامد که چیزی شخصی بیافرینند ؛ شعر آن‌ها بطور عمده بی‌نام و به‌منظور همه‌ی جماعت ، بیانگر پندارها و احساساتی
شهید مطهری می‌نویسد:
«تاریخ نشان می‌دهد که بی‌رحمانه‌ترین جنگ‌ها، کشتارها، زجر و شکنجه‌ها به وسیله خشکه‌مقدسان صورت گرفته است. بزرگ‌ترین نمک‌نشناسی‌ها را اینها انجام می‌دهند، زیرا ”یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا“ [می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند. (کهف: 104)] جنگ‌های صلیبی، جنگ‌های خوارج، حتی فاجعهٔ کربلا ساختهٔ دست این طبقه است.» (مطهری، 1379: 75)
«وای به حال جامعه مسلمین از آن وقت که گروهی خشکه‌مقدس یک‌دندهٔ جاهل بی‌خب
شعر در مورد باد
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد باد برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
معمای پیچیده ای ست
موهای تاب خورده ات
در میان باد
شعر در مورد باد
به موهایت سنجاق بزن
باد
تحمل این همه پریشانی را ندارد
من به باد سوء ظن دارم
به تو که می رسد
نسیم می شود…
شعر در مورد باد میوزد
من و باد ِ صبا مسکین دو سرگردان ِ بی حاصل
من از افسون ِ چشمت مست و او از بوی گیسویت
شعر در مور
از اساس بیلبورد یا به ترجمه این روزها دیوارنگاره یک مدیای از بالا به پایین است و کمتر به درد ارائه اثر هنری خصوصا از نوع مردمی و فرهنگی آن می‌خورد؛ خصوصا وقتی بنا بر ساختن باشد.
فریاد از بالا به پایین فریاد قدرت است بر سر مردم. قرائت قدرت است از فرهنگ، از اقتصاد، از هنر...
قدرت معمولا در جهان معاصر قدرت پول است؛ قدرت سرمایه! و احتمالا تنها در واحه‌ای چون جمهوری اسلامی ایران در دل برهوت انسانیت مدرن، رقیبی چون حاکمیت و ایدئولوژی حاکمه برا
نقاطی هست که به ما کمک می‌کند به آرامش برسیم زیرا آنها افسون چشم اندازشان را در اختیار ما می‌گذراند. آن‌ها به ما اجازه می‌دهند عقب بایستیم و به زندگی‌مان در سطح وسیع تری نگاه کنیم. آن‌ها در میان سراسیمگی گرفتاری‌هایمان فضایی آرام ایجاد می‌کنند. یک جای آرامش بخش ممکن است یک حیاط کوچک با بوی نم دیوار باشد یا ممکن است نیمکتی در یک پارک باشد می‌تواند یک امام زاده با گنبدی زیبا باشد می تواند یک ساحل صخره‌ای یا یک دره بیابانی باشد این مکان‌ه
فیسبوک مسنجر (Facebook Messenger) بالاخره برای پلتفرم های دسکتاپ نیز منتشر شد. اپلیکیشنی که اکنون در مایکروسافت استور و مک اپ قرار پژمان است به کاربران امکان ارسال پیام و رابطه ویدیویی را مشابه اپلیکیشن موبایل و نسخه ی والا وب مسنجر می دهد؛ همچنین قابلیت Dark Mode نیز بوسیله این اپلیکیشن افزایش شده است که فیسبوک از آن به عنوان یکی از انفراد های متاخر بازطراحی اپلیکیشن یاد کرده است.کاربران از مدت ها پیش تو انتظار طرز اندازی اپلیکیشن وارسته دسکتاپ فیسب
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک
سلام
وقت دوستان بخیر! حرف خاصی ندارم جز تفال به دیوان جناب حافظ شیرازی
بسم‌الله...
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
به مژگان سیه کردی هزارا
نقاطی هست که به ما کمک می‌کند به آرامش برسیم زیرا آنها افسون چشم اندازشان را در اختیار ما می‌گذراند. آن‌ها به ما اجازه می‌دهند عقب بایستیم و به زندگی‌مان در سطح وسیع تری نگاه کنیم. آن‌ها در میان سراسیمگی گرفتاری‌هایمان فضایی آرام ایجاد می‌کنند. یک جای آرامش بخش ممکن است یک حیاط کوچک با بوی نم دیوار باشد یا ممکن است نیمکتی در یک پارک باشد می‌تواند یک امام زاده با گنبدی زیبا باشد می تواند یک ساحل صخره‌ای یا یک دره بیابانی باشد این مکان‌ه
قصیده‌ای غرّاء از مرحوم علّامه محمد
حسین طباطبایی درباره دل کندن از غیر خدا و عشق و محبّت ورزیدن به جمال و جلال خداوند


همى‏ گویم و گفته ‏ام بارها            

بود کیش من مِهر دلدارها

پرستش به مستى است در کیش مِهر

برونند زین جرگه هشیارها

به شادىّ و آسایش و خواب و خور

ندارند کارى دل افکارها

بجز اشک چشم و بجز داغ دل

نباشد بدست گرفتارها

کشیدند در کوى دلدادگان

میان دل و کامْ دیوارها

چه فرهادها مرده در کوهها

چه حلّاج‏ها رفته بر دارها

چه
فروشگاه تقی زاده از باسابقه ترین نماینده های فروش کاشی سرامیک،شیرآلات ، هود و سینک و گاز در شیراز است  . آدرس فرهنگ شهر  .تلفن تماس  09177165694
فروشگاه آنلاین www.tiletap.ir
اینستاگرام  sadafstore6306
مجموعه ماهسان پویا در سال 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. راس اهداف شرکت شرکت ماهسان پویا اندیشه تولید شیرآلاتی ایرانی با رویکرد کیفیت آلمانی بوده است. این شرکت با دارا بودن دو برند راسان و ماهسان رقیبی جدی برای شیرآلات خارجی در ایران شده است . کیفیت،زیبایی،نوآو
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینم دیدار آشنا را

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغ
«وحشی بافقی»

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم
بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پر
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم
عقل و دین باخته، دیوانه ی رویی بودیم
بسته ی سلسله ی سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پرشکنش هیچ گرفت
گرگینگی به توانایی انسان در تبدیل شدن به گرگ که در باورهای خرافی عوام یا افسانه‌های اروپایی میسر پنداشته می‌شود راگویند.
یک گرگینه، گاهی اوقات یک انسان اسطوره ای یا فولکلوریک است که توانایی تغییر شکل به یک گرگ یا، به ویژه در فیلم مدرن، موجودی گرگ و میش  یا به طور هدفمند یا پس از قرار گرفتن تحت نفرین یا آسیب (اغلب گاز یا خراش عمیق از گرگ دیگری یا خوردن آب از جای پنچه گرگ یا گرگینه) را دارد.
گرگینه یا گرگ دیس یا گرگ آدم موجودی افسانه‌ای و از خر
یک:دارم به شرایطم عادت می‌کنم. دوستش دارم ولی سردرگمم. نمی‌دونم تا کی می‌خوام ادامه بدم. نمی‌دونم می‌خوام اصلا همین حوزه رو برم جلو و ازش پول در بیارم یا برگردم سر تخصص دانشگاهیم و تمرکزم رو بذارم روی کار کلینیکی!
نمی‌دونم و اگر هم بدونم صبر ندارم. صبر اینکه کلی برم تو صف کار و هزینه بدم برای کارورزی. دلم می‌خواد فعلا همه چیز بره رو اون غلطتکی که تو فکرمه. همون کاری که دارم استارتش رو می‌زنم و امید دارم بشه.
دو: مرگ یهویی و غیرمنتظره دختر عم
معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی
غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا

هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی
نک سرده مهمان شد تا باد چنین بادا

زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه
هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا

زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش
عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا

شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
خورشید
هوروویتز از تخستین سالهای فعالیت خود به راخمانینف دلبستگی تمام داشت. میان این دو موسیقیدان دوستی صمیمانه ای شکل گرفت و راخمانینف پس از شنیدن اجرا کنسرتوی سوم خود در دستان دوست جوان خود شگفت زده شد و چنین گفت: «هوروویتز کنسرتو را یکجا بلعیده است.» 
 
راخمانینف یک بار در یکی از صادقانه ترین ژست های خود به روی صحنه رفت تا هوروویتز را پس از اجرایی از این کنسرتو در آغوش کشد. هوروویتز عاشق این کنسرتو بود و سه بار آن را ضبط کرد. اجرای سال 1930 به رهبر
سلام ....
ادامه سفرنامه بنیامین جانم رو از زبان چنور میخونید ...
خب داشتم می گفتم رفتیم بازار طلا فروشی ها و شاید بگم بالای 30 تا مغازه رو نگاه کردم و از تقریبا از هر مغازه ای از یه سرویس خوشم اومده بود ...
یه سرویس بود خیلی قشنگ بود و یه دختر و یه مادر هم اونجا بودن که همزمان با هم به سرویسی که انتخاب کردم گفتن خیلی قشنگه ولی قیمتش زیاد بود و منم به بنی قول داده بودم جوری طلا بردارم که بهش فشار نیاد و تقریبا مشابه همون سرویس خیلی شیک تر و ساده ترش و خی
شاهزاده کوچک هرگز فکرش را هم نمی‌کرد که دروغی ناچیز و بی‌اهمیت، که برای خوشایند مادرش گفته است، به هیجان‌انگیزترین و متفاوت‌ترین ماجرای زندگی‌اش بینجامد. با وقوع این حادثه معمول، او به ناگاه مجبور می‌شود که به‌ یاری جادوگر قلعه، به سرزمین جدیدی به نام سرزمین دروغ برود؛ همان جایی که همه دروغ‌هایی که انسان‌ها گفته‌اند و می‌گویند، به واقعیت قابل‌لمسی تبدیل می‌شوند و این خود آغاز سفری جالب است پر از ماجراهای اسرارآمیز و جادویی. کاتا
شرکت سجاده فرش کاشان
یکی از بزرگترین شرکت سجاده فرش کاشان , شرکت فرش مسجد مناجات است,البته لازم به ذکر است که شرکت های سجاده فرش دیگری در کاشان نیز وجود دارد ,که تمامی این شرکت ها به تولید انواع سجاده فرش می پردازنداما شرکت فرش سجاده ای مناجات با فعالیت چندین ساله در زمینه ی تولید انواع فرش مسجد , از پیش قراولان این صنعت می باشد,قبل از آن که در کاشان شرکتی برای فرش سجاده ای وجود داشته باشد ,فرش ماشینی کاشان همواره در سراسر جهان حرفی برای گفتن د
تک درختی تنها شدم در پهنه‌ی بی‌کران کویری خشک وقتی بال‌هایم را چیدند... گیسوانم را به باد سپردم دستی بر آسمان کشیدم جهان آبی، در بی‌کران چشمانم جا گرفت... دل کندم از همه‌ و دل سپردم به صادقانه‌ی موّاج و یکرنگ شن‌هایش به شکوه تنهایی‌اش به دلفریبی هوهوی بادش فکرم را به دست بادش سپردم که هر چه می‌خواهد بر سرش آورد رهایی و پرواز را در عمق ریشه‌هایم دفن کردم سفت و سخت پاهایم را به خاک گره زدم و رهایی را... رهایی را به پهنه‌ی خیال کشاندم... از آن

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها